بسم الله الرحمن الرحيم
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیلَةِ الْقَدْرِ
ای خدا در این روز فضیلت لیلة القدر را نصیب من گردان؛ بعض اهل تحقیق با استناد به این دعا احتمال می دهند که شب بیست و هفتم شب قدر باشد؛ درباره شب قدراختلاف است به طوری که اهل تشیع بین سه شب نونزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم، شب بیست و سوم را مهمتر از دو شب دیگر می دانند و احتمال قوی می دهند که شب قدر، شب بیست و سوم باشد [1] لذاست که در شب نونزده و بیست و یکم یک غسل مستحبی دارد و شب بیست و سوم دو غسل مستحبی دارد، یکی در اول شب و دیگری در آخر شب، همچنین در شب بیست و سوم سوره های روم و عنکبوت و حم دخان خوانده می شود در حالی که این اعمال را در شب های دیگر شاهد نیستیم البته احتمال شب قدر بودن نیمه شعبان هم داده شده است [2]، ولی اهل سنت عقیده به بیست و هفتم دارند و آن را لیلة القدر می دانند.
لذاست که در زمان شب قدر اختلاف می باشد.
حکایت:
نقل شده است که بعض اولیاء الهی تمام طول سال را احیاء داشتند به امید اینکه شب قدر را درک کنند!
ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی ****هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی [3]
خدایا فضیلت شب قدر را نصیب من کن شب قدر، شب عجیبی هست چرا که « تَنَزَّلُ الْمَلائِکةُ وَ الرُّوحُ فیها » در این شب ملائکه از آسمان فرود می آیند « بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کلِّ أَمْرٍ » [4] تا تقدیر و سرنوشت ما را معین کنند. ملائکه محل فرود می خواهند و باید فرودگاه دل ما آماده باشد؛ دل های ما پر از محبت دنیا و زن و فرزند شده است و جایی برای نزول ملائکه الهی باقی نگذاشته است و خوشا بحال آن دلهایی که فرودگاه فرشتگان و ملائکه مقرب الهی هستند.
وَ صَیرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَی الْیسْرِ
خدایا امورات مرا از سختی به آسانی مبدل کن، الان غالب مردم گرفتار انواع سختی ها و مشکلات هستند، گرفتار همسایه بد، داماد بد، فرزند ناصالح و… می باشند لذا از خدا می خواهیم که این سختی ها را به آسانی تبدیل کند و گرفتاری ما را اصلاح کند
اقْبَلْ مَعَاذِیرِی
خدایا عذر من را بپذیر؛ همه ما باید بخاطر گناهان مان به درگاه الهی عذر تقصیر آوریم و بگوئیم خدایا غلط کردم و بدانیم که خدا که سر چشمه مهربانی و رحمت است ما را در آغوش لطف خودش قرار خواهد داد
شعر:
بنده همان به که ز تقصیر خویش**** عذر به درگاه خدای آورد
ور نه سزاور خداوندیش ****کس نتواند که بجای آورد [5]
وَ حُطَّ عَنِّی الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ
خدایا گناهانم را محو کن و در نامه عملم اثری از گناهانم باقی نگذار
یا رَءُوفاً بِعِبَادِهِ الصَّالِحِین
ای خدایی که به بندگان صالحت مهربانی، خداوند متعال خیلی مهربان است حتی افرادی بودند که خیلی بدی کرده بودند و همین که به در خانه خداوند تضرع کردند و گفتند خدایا غلط کردم خداوند از ایشان دستگیری کرد و عاقبت به خیر شدند، کسانی بودند که عمرشان به گناه و معصیت و مشروب خوری گذشته بود و فقط دهه محرم لباس سیاه به تن می کردند و به ناگاه نور لطف الهی در قلب ایشان تابیده بود و دگرگون شده بودند و تمام گناهان گذشته را ترک کرده بودند، خدا سریع الرضاست، و عذر تو را زود قبول می کند
پی نوشت ها:
[1] - در هدية الزائر ذكر شده از كه شب بيست و سوم از دو شب قدر سابق افضل است و از احاديث بسيار مستفاد مىشود كه شب قدر همين و در چند روايت است كه: از معصوم سؤال كردند كه معين فرمائيد كه شب قدر كدام يك از اين دو شب است – منظور بيست و يكم و بيست و سوم است- تعيين نكردند و فرمودند ما أيسر ليلتين فيما تطلب يا آنكه فرمودند ما عليك أن تفعل خيرا في ليلتين و نحو ذلك) كه به متن حديث تبركا و تيمنا اشاره مي شود:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ اللَّيْلَةُ الَّتِي يُرْجَى فِيهَا مَا يُرْجَى فَقَالَ فِي إِحْدَى وَ عِشْرِينَ أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى كِلْتَيْهِمَا فَقَالَ مَا أَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فِيمَا تَطْلُب الخ…« كافي ج : 4 ص : 156»
[2] - آنچه از مضمون روايات بر مي آيد اين مطلب است كه شب نيمه شعبان بعد از شب قدر با فضيلت ترين شب هاست ؛ رجوع شود به «وسائلالشيعة ج : 8 ص 106»
….عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِي يَحْيَى عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع قَالَ سُئِلَ الْبَاقِرُ ع عَنْ فَضْلِ لَيْلَةِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ فِيهَا يَمْنَحُ اللَّهُ تَعَالَى الْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ يَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِي الْقُرْبَةِ إِلَى اللَّهِ فِيهَا فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ لَا يَرُدَّ سَائِلًا لَهُ فِيهَا مَا لَمْ يَسْأَلْ مَعْصِيَةً وَ إِنَّهَا اللَّيْلَةُ الَّتِي جَعَلَهَا اللَّهُ لَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ بِإِزَاءِ مَا جَعَلَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ لِنَبِيِّنَا ص …..ادامه حديث
فَاجْتَهِدُوا فِي الدُّعَاءِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّه
[3] - نور الدين عبد الرحمن جامي ( ره ) ؛ غزليات ؛ غزل 425 .
[4] - سوره مباركه قدر آيه 4 ؛ ترجمه : فرشتگان و«روح» در آن شب به اذن پروردگارشان براى(تقدير) هر كارى نازل مىشوند
[5] - گلستان ؛ سعدي شيرازي ( ره )
نوید شاهد: شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان مردم در کرج میزبان پیکر شهید غواص «سید جلیل میری ورَکی»شدند، اولین شهید دست بسته ای که پس از ۲۹ سال شناسایی شد. شهید سید جلیل میری وَرکی از خط شکنان عملیات کربلای 4 بود که در منطقه امالرصاص به شهادت رسید و همزمان با لیالی پر فیض قدر و شهادت امام علی (ع) 29 سال چشم انتظاری مادر، همسر و فرزندانش پایان یافت. پیکر پاک این شهید گرانقدر پس از تشییع در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
سید جلیل میری شهید خط شکن کربلای۴ فرزند ارشد سید قاسم و سیده قمر میری، متولد ششم فروردین ماه سال 1338 در روستای ویکان ( ورک) توابع بخش رودبارالموت شهرستان قزوین بود. سیدجلیل در سال 1364 به جمع بسیجیان لشکر 25 کربلا پیوست و تکتیر انداز بود . سرانجام در شامگاه چهارم دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 4 به عنوان خط شکن حضور یافت و به همراه دیگر شهدای مظلوم غواص این عملیات در اسارت دشمن بعثی به فیض شهادت رسید.
مرکز اسناد ایثارگران به مناسبت رجعت پیکر مطهر اولین شهید از 175 شهید مظلوم غواص گزیده وصیت نامه این شهید والامقام را منتشر می کند:
شهید سید جلیل میری در روز بیست و ششم آذر ماه سال 1365، هشت روز قبل از شهادت در وصیت نامه ای کوتاه خطاب به خانواده اش می نویسد:
«…راه پدر را به بچه هایم بیاموزید که همانا راه حسین (ع) است، امام را تنها نگذارید و پشتیبان اسلام باشید. می خواستم قبرم در خاک پاک «ویکان»باشد ولی از آنجایی که زمستان است و سخت، هر جایی که خودتان خواستید دفنم کنید…
بچه که تازه به دنیا آمده اگر پسر بود اسمش سید محمد مهدی،و (بهرام) صدایش کنید و اگر دختر بود سید زهرا (آزاده) صدایش کنید. (داخل پرانتز اسم مستعار می باشد.)»
موضوع «خلاقیت» همواره موضوعی جالب توجه و گیرا برای مردم بوده است. از یک طرف همه، خلاقیت را ارزش و نوعی امتیاز می دانیم و از سوی دیگر، مردم در زمان خود رفتار مناسبی با افراد خلاق نداشته اند. این امر شاید به دلیل خلاقیت و ویژگی غیر عادی و غیر معمولی «خلاقیت» باشد.
به راستی خلاقیت چیست و خلاق کیست؟ بچه هایی که راه حل های جدید و مناسب پیدا می کنند، بچه هایی خلاق هستند. اما باید دانست که خلاقیت هوش نیست. بسیاری از بچه های باهوش خلاق نیستند، اما گاهی با بچه هایی سر و کار داریم که به ظاهر بازیگوش و معمولی اند، اما اندیشه های خلاقی دارند. این دسته از بچه ها بر خلاف ظاهرشان ذهن پیچیده ای دارند.
خلاقیت سه ویژگی دارد:
1 ـ بچه های خلاق آمادگی دارند که در پی راه حل های غیر معمول باشند؛
2 ـ آنان از ابراز عقاید و مفاهیم جدید لذت می برند؛
3 ـ آنان از اشتباه کردن نمی ترسند.
بچه های خلاق به تمسخری که ممکن است متعاقب اشتباه شان پیش بیاید، بی اعتنا بوده و مشتاقند راه حل هایی که احتمال شکست در آن زیاد است را بیاموزند. شاید مهم ترین تفاوت بچه های خلاق با سایر بچه ها در نوع تفکر آنان باشد. بچه های عادی و معمولی معمولاً از تفکر هم گرا استفاده می کنند یعنی برای حل مسئله، ذهن شان را معطوف یافتن پاسخ صحیح می نمایند. در عوض تفکر واگرا که اساس خلاقیت به شمار می آید نوعی فکر کردن است که وقتی یک مسئله دارای چندین پاسخ باشد به کار گرفته می شود.
موانع شکوفایی خلاقیت
1 ـ اجبار به همنوایی:
اگر فرزندان به اطلاعات و دنباله روی از روش های متداول و قواعد خشک و انعطاف ناپذیر مجبور و ملزم باشند، به طور چشمگیری خلاقیت در آنان نقصان می یابد. والدین مسلط و قدرت طلب، معلمان و مدیرانی که نظم و انضباط افراطی را بر بچه ها تحمیل می کنند، به طور نادانسته و ناخواسته زمینه ساز زوال خلاقیت می شوند.
2 ـ نکوهش:
ابراز عقیده و ابراز راه حل های غیر معمول و خارق العاده یکی از نشانه ها و مؤلفه های خلاقیت است. بنابراین نکوهش و تمسخر بچه های خلاق باعث خواهد شد که احساس ارزشمندی آنان کاهش یابد و حالت وسواسی به خود بگیرد. با نکوهش ابراز عقاید بچه ها، آنها را مجبور خواهیم کرد که از بیان افکارشان دست برداشته و رفتار جرئت ورزانه شان را کاهش دهند.
3 ـ انتظار پیروزی:
انتظار پیروزی همیشگی و مدام و توقع زیادی والدین، آفت پیشرفت و ترقی بچه ها خواهد بود. انتظار پیروزی از هر کوشش، اغلب باعث خواهد شد که بچه ها از شکست هایشان دلسرد شده و به دنبال راه حل های نو و بدیع نروند. از طرف دیگر، انتظار تشویق و پاداش زیاد نیز باعث افزایش توقع بچه ها در هر بار موفقیت خواهد شد. در بلندمدت این امر دید را از شناسایی واقعیت ها تحریف کرده و قدرت خلاق ذهن بچه ها را از بین می برد.
4 ـ عدم تحمل والدین:
خلاقیت به عبارتی نوعی بازی بیان عقاید و راه حل ها، همراه با تمایل به خیال پردازی، ادعا، جسارت ورزی و دستکاری در مفاهیم پذیرفته شده است. اغلب بچه های خلاق حالتی کودکانه دارند و کارهایشان توأم با ریخت و پاش است اما اینها تنها ظاهر قضیه است.
راههای کمک به رشد خلاقیت
1 ـ شرکت در یادگیری خودانگیخته:
بسیاری از بچه ها تحت فشار دیگران (مدیران، معلمان، والدین) هستند. بنابراین تشویق شان برای جهت دادن به یادگیری چندان آسان نخواهد بود. از این گذشته بسیاری از والدین با شیوه های یادگیری خودانگیخته آشنایی ندارند. در برخی موارد هم می ترسند اگر به بچه هایشان آزادی بیشتری بدهند تا آنان به شیوه خودشان واقعیت ها را کشف و دریافت کنند، چیزهای اشتباهی را یاد گرفته و یا بچه ها آنچه را هدف آنان است نیاموزند. والدین، در حقیقت وظیفه دارند بیاموزند که چگونه می توان آموخت.
2 ـ قانع نباشند:
بچه ها باید اجازه داشته باشند نظرات و افکارشان را تغییر دهند و تا می توانند حدس
بزنند. بگذارید ذهن و توانایی تجسم و تصور بچه هایتان وحشی باشد و به هر سو که می خواهد برود. از این راه بچه ها می توانند روابط دست نیافتنی و بعید را دستکاری نموده و به احتمالات ذهنی متعدد دست یابند. باید ذهن بچه ها عادت کند که خیلی زود قضاوت نکرده و به اولین و راحت ترین راه حل قانع نباشند.
3 ـ انعطاف پذیری:
باید به بچه ها اجازه داد تا دیدگاههای خود را عرضه کرده و از زاویه های مختلف به موضوع نگاه کنند، به فرزندانتان بیاموزید برای هر موضوع، نظرات جدیدی یافته و برای هر مسئله راه حل های زیادی را در نظر گیرد.
منبع:حوزه نت
تقديم به شهيداحمدي روشن
باز از کینه ی نسل من و تو لبریزند
گرگهایی که دراین معرکه دندان تیزند
گرگ از غیرت شیران وطن می ترسد
بی سبب نیست اگرخون تورا میریزند
رفتنت مثل اتم ریخت به هم دنیا را
پیش ایمان تو این حادثه ها ناچیزند
مرگُ در مسلک ما ختم کبوترها نیست
لاله های وطن ما همه بی پاییزند
تا که ایران جوان داده پر از شیردل است
گرگها از حسد و کینه نمی پرهیزند
شیرهای وطنم پشت سرت بعد از این
محو یک خاطره ی سرخ غرورآمیزند
شک ندارم که پس ازحادثه ی پروازت
مصطفی ها همه از خون تو برمی خیزند
باسمه تعالي
شهید مصطفی احمدی روشن در 17 شهریور سال 1358 در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. وی دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر گذراند. خانواده وی در محله ای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانه ی اجاره ای و قدیمی، با امکاناتی اندک زندگی می کردند. پدر وی راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سال های بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخت.
وی تحصیلات خود را در زادگاه خویش آغاز کرد. دوره تحصیلی راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت. شهید احمدی روشن هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینای همدان است.
پس از آن نیز در آزمون سراسری سال 77 شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعتی شریف تهران شد و سپس در سال 81 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.
وی دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف بود. شهید احمدی روشن با سن پایین حدود 32 سال، دارای مقالات متعدد علمی در رشته پلیمر بود.
وی در سال 1380ش و در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت.[1] او همچنین دارای چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت.
به گفته دوستانش وی شخصی ولایتمدار و از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق تهران بود. شخصی شوخ و باصفا و در عین حال مدیری جدی و قاطع. سرانجام این مرد الهی در 21 دی 1390 پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گل نبی تهران، میدان کتابی ترور شد. از شهید احمدی روشن یک فرزند به نام «علی» به یادگار مانده است.
منبع:حوزه نت