موضوع: "حرف هاي من"
باسمه تعالی
چندروزیه که مرتب برنامه های تلویویزیونی سراغ این نمایشگاه های بهاره ای میره که فعلا که تو شهر ما خبری ازش نیست و مرتب گزارش از اینکه همه چی آرومه من چقدر خوشبختم و قیمتا خوبه و آی مردم دم عید شده و باید خرید کنید میره.دست هر آقا و خانم و بچه ها هم یه ساک از وسایل خرید شده.خرید کردن خوبه .من خودم سعی میکنم گاهی برم بازار و چیزهایی که لازم دارم و بخرم ولی همیشه باید دقت کنیم که مبادا به سمت اسراف پیش بریم.بله لزومی نداره همیشه دم عید حتما حتما لباس نو بخریم.کفش نو.به جاش بریم سر وقت کمد و خواهیم دید که چندین لباس داریم که واقعا قابل پوشیدنه.متاسفانه ارزشها داره کم کم رنگ خودشو در صداوسیما میبازه و مرتب مردم به مصرف گرا بودن ترغیب میشن تا قناعت در زندگی.قناعت باعث عزت و سربلندی میشه چرا که مرد خونه دیگه مجبور نمیشه همش به خاطر زواید زندگی قرض کنه. امام علی علیه السلام در این باره چه زیبا می فرماید:
قَدْ عَزَّ مَنْ قَنِع؛ کسی که قناعت کرد، عزیز شد.( تصنيف غررالحكم، ص 392)
سعدی هم میگه:
قناعت توانگر کند مرد را
خبر کن حریص جهانگرد را
قناعت کن ای نفس، بر اندکی
که سلطان و درویش، بینی یکی
چو سیراب خواهی شدن زآب جوی
چرا ریزی از بهر برف آبروی
به نام علي اعلي
چه ميزبان عزيزي و چه ميهمانان محتاجي…
اي بنده نواز و كريم ببخشامارا!
ماكه دراين ماه،آمده ايم و محتاج جودوبخشش و كرمت هستيم..
باسمه تعالي
حالم بسيارخوب وعالي است و خوشحال ازدرحوزه خارج ميشوم وبه ناگاه دانه هاي زيباي برف روي چادرم مهمان ميشوند .خوشحالم چون درس فقه رانمره خوبي گرفتم.فقه ازنوع مكاسب شيخ انصاري(رحمة الله عليه)نمره خوب گرفتنش جاي خوشحالي هم دارد..
ولي دقيقاچندروزبعدش كه اين اصول(خدارحمتت كندجناب شهيدصدر(رحمة الله عليه)حال كوكمان راگرفت و بالب ولوچه اي آويزان ازهمان درزيباي حوزه خارج شديم،به محض ديدن دانه هاي زيباي چندروزقبل،صداي غرغركردنم ازدرون شنيده مي شودكه اه چه وقت بارش برف است ويخ زديم..
واين است حال نامرتب ماكه طبيعت رابه حال خودمان تفسير مي كنيم.حالمان گرفته باشدوهواهم ابري،باخودمان ميگوييم هواهم دلش مثل ماگرفته وخوشحال باشيم وهواآفتابي وخنك،تفسيربه منطبق بودن خودمان و هواميكنيم…
خداكند وزني پيداكنم كه اينقدر بي ظرفيت نباشيم..الهي آمين!
باسمه تعالي
بعضي وقت ها كاري را انجام ميدهيم وقدمي براي كارخيري برميداريم،كاررابه نحواحسنت تمام مي كنيم و وقتي ازماتشكر مي كنند كلي به خودمان مي باليم وبه اعتمادبه نفسمان اشاره مي كنيم..آري اين من بودم كه چنين و چنان كردم،واگرموفق نشويم درآن كار خيلي ناراحت ميشويم ومي گوييم اگركمي اعتمادبه نفس داشتيم اين طور نميشد…
منه طلبه ولايي قريب به پانزده سال طلبگي كردن راحت بگويم،اعتمادبه نفس كشك است،كشككككككك
تاخدانخواهدبرگي ازدرخت نمي افتد…آري قدم وحركت بنده موثراست امااراداه خداوندي فوق اراده هاست…
بهترين درس ماازاعتمادبه خدابه جاي اعتماد به نفس حقيرمان همين آمدن امام عزيزمان است…
ببينيم امام به خداوندمتعال تكيه كرد،درجهت تشكيل حكومت اسلامي قدم برداشت،امالحظه اي نگفت:من
هميشه خداونددرراس كارهايش بود..
پس اعتمادبه الله فقط..
باسمه تعالي
مادرم مي گويدقديم دلمان بيشترخوش بود…شب نشيني هاي زيادي داشتيم و به منزل قوم وخويش زياد ميرفتيم ومي گفتيم وفارق ازغم دنيا ميخنديديم…به مروركه اين گوشي هاي مثلا هوشمند وفلان تكنولوژي وبهمان چيز آمد به جاي اينكه بهم نزديكتر شويم،دور ودورترازهم شديم…
ديگر شب نشيني هاكه ميرويم،كله همه روبه پايين و محو گوشي است ومانند مجنون هاميخنديم..تنها ميخنديم…
وقتي هم كه ميرويم خانه،تاصبح سرمان مشغول گشتن و گشتن درفضاي مجازي و چت بافلان دوست و…است وبه ناگاه صداي اذان صبح…آري صبح شد وفقط خستگي ماند..
اين هم يك شب زنده داري ازنوع اينترنتي كه نه تنهاسودي نداشت،بلكه روان وتني خسته حاصلش بود..
شب زنده داري معنوي و ارتباط باخداكجاواين شب زنده داري با نت كجا؟!!!
خداوند هدايتمان كند…الهي آمين!