موضوع: "اهل بيت"
پیشگویی پیامبر از شهادت امام علی (ع)
شهادت مولی علی (ع) را پیامبر اکرم (ص) به هنگام نزول آیه 1 و 2 سوره عنکبوت پیشگویی کرده بود، که سخن از امتحان است.
مولی علی (ع) با یادآوری خاطره ای از پیامبر، مسئله شهادت خود را پرسید.
فرمود آیا پس از اتمام «جنگ احد» که من سعادت شهادت را نداشتم، و بر من گران آمد، شما نفرمودید بشارت باد بر تو که شهادت در انتظارت نشسته است؟ !
پیامبر (ص) فرمود: همینطور است! حال بگو «فکیف صبرک اذن » در آن هنگام صبرت چگونه است؟
مولی (ع) گفت: شهادت جای شکیبایی و صبر ندارد، بلکه جای شکر و سپاس دارد. (1)
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
در روایتی جابر بن عبدالله انصاری آورده است که پیامبر (ص) به امام علی (ع) فرمود: تو جانشین منی و تو را خواهند کشت و سرانجام این محاسنت به خون سرت خضاب خواهد شد. (2)
در روایتی آمده است عائشه گوید: «رایت النبی التزم علیا و قبله » پیامبر را دیدم، علی (ع) را در آغوش گرفته، او را می بوسد و می فرماید: «بابی الوحید الشهید» پدرم فدای شهید تنها! (3)
در روایاتی پیامبر (ص) قاتل امیرمؤمنان علی (ع) را شقی ترین مردم و یا شقی ترین این امت نامیده است. (4)
آگاهی امام علی (ع) از شهادت خود
و شخص امیرمؤمنان علی (ع) نیز بارها شهادت خود را پیشگویی کرده بود و فرموده بود که محاسنم به خون سرم خضاب خواهد شد و کاملا قاتل خویش را می شناخت!
در آخرین ماه رمضان عمر مبارکش، که در شب بیست و یکم آن به شهادت رسید فرمود:
«اتاکم شهر رمضان و هو سید الشهور و اول السنة » ماه رمضان فرا رسید که بهترین ماهها است و اول سال «سالکان الی الله » است «و فیه تدور رمی السلطان » آسیاب ذات مقدس ربوبی در آن می چرخد، کنایه از آنکه خداوند احسانش را بین بندگان خود به گردش درآورده است. «الا و انکم حاجوا العام صفا واحدا و آیة ذلک انی لست فیکم » امسال حج انجام می دهید به آن نشانه که دیگر علی را در جمع خود نمی بینید. (5)
امام علی (ع) یک عمر بی صبرانه در انتظار شهادت بود و در آخرین رمضان حال و هوای دیگری داشت، هر روزی که از ماه رمضان می گذشت، زمان وصل حضرت نزدیک می شد، او حال ویژه ای می یافت.
وعده وصل چون شود نزدیک
آتش عشق بیشتر گردد
شب نوزدهم میهمان دخترش «ام کلثوم » بود و با ساده ترین افطار، روزه اش را به اتمام رساند و تا صبح بیدار بود.
دخترش به بابا عرض کرد: «ما هذا الذی قد اسهرک؟» چرا امشب بیداری؟ چه حادثه ای بیدارت نگاه داشته است؟
حضرت فرمود: «انی مقتول لو قد اصبحت » به هنگام صبح بر من ضربت خواهند زد، ضربتی که به شهادت ختم می گردد. (6)
آن شب جهان هستی نگران علی (ع) بود! مرغابیها به هنگام خروج مولی از خانه ناله زدند، گوئیا به آنان الهام شده بود که مولی را از دست می دهند.
مولی به نماز صبح ایستاد، سوره حمد را خواند، سپس سوره انبیاء را آغاز کرد و یازده آیه خوانده بود که ناگاه اشقی الاولین والآخرین، ضربت بر فرق نازنینش فرود آورد. (7)
به نماز بست قامت که نهد به عرش پا را
به خدا علی نبیند به نماز جز خدا را
به نماز آخرینش چه گذشت من ندانم
که ندای دعوت آمد شه ملک لافتی را
همه اهل بیت عصمت زسرا برون دویدند
ابتا و واعلیا بنمود پر فضا را
تنها جمله ای که به هنگام فرود آمدن ضربت بر فرق نازنین علی (ع) از حضرت شنیده شد، این بود که «فزت و رب الکعبة » به خدای کعبه رستگار شدم! (8)
«فائز» برنده مرحله پایانی مسابقه است و فرق آن با «فلاح » این است که فلاح از بند رستن است. چه بسا کسانی که در مراحلی از یک مسابقه برنده باشند، اما سرانجام در مرحله پایانی ببازند، برنده واقعی آن است که در مرحله پایانی و به اصطلاح «فینال مسابقات » مدال پیروزی را نصیب خود سازد، و امام علی (ع) خود را برنده این مرحله می داند.
رفتار مولی در فاصله ضربت تا شهادت
و اینک فهرستی از رفتار مولی (ع) از زمان ضربت تا شهادت:
1- گفتن جمله «فزت و رب الکعبة » به هنگام فرود آمدن ضربت.
2- فرمود: «لایفوتنکم الرجل » ابن ملجم را دستگیر کنید. (9)
این بزرگترین توطئه گر و شقی ترین که انسانیت را به ماتم نشاند، نباید از معرکه بگریزد، باید دستگیر گشته به سزای جنایت ننگین خود برسد.
3- سفارش به برخورد انسانی با قاتل «اطیبوا طعامه و الینوا فراشه » (10) غذاهای خوب و بستر نرم به او دهید.
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
و در روایتی هست فرمود: «اطعموه من طعامی و اسقوه من شرابی » (11) از همان غذایی که به من می دهید و با همان نوشیدنی که از من پذیرایی می کنید، از قاتلم پذیرایی کنید.
4- سفارش فرمود: «ایاکم و المثله…» او را شکنجه نکنید، اعضایش را نبرید، نگوئید چون علی را کشته باید او را تکه تکه کنیم که پیامبر (ص) فرمود: سگ هار را هم مثله نکنید. (12)
5- فرمود ابن ملجم را نزدم بیاورید، او را نزد مولی آوردند.
حضرت به او فرمود: «ای عدوالله لم احسن الیک » هان دشمن خدا آیا به تو احسان نکردم؟
گفت: بله.
سپس فرمود: «فما حملک علی هذا؟» چه چیزی تو را به این جنایت واداشت؟
این شقی پست پاسخ داد که شمشیرم را چهل روز تیز کردم و از خدا خواستم که بدترین خلق خدا را با آن بکشم!
مولی علی (ع) فرمود: تو خود بدترین خلق خدایی و با همین شمشیر کشته خواهی شد. (13)
6- برای مولی طبیب آوردند، طبیب تا زخم مولی را دید گفت: «وصیتی دارید بفرمائید» که دیگر کار تمام است و زخم به مغز رسیده است. (14)
طبیبا وامکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را
ببند آنگونه زخمم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد هست شاهد
که من گفتم اذان آخرم را
وداع زندگی را گفتم آنروز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را
7- برخی از سفارشها و وصایایی که در این مدت فرموده است عبارتند از:
1- سفارش به تقوی و پرهیز از دلبستگی به دنیا و زهد در آن.
2- کار برای خدا.
3- یار مظلوم و دشمن ظالم بودن.
4- دعوت به نظم و برنامه ریزی در زندگی.
5- تلاش برای ایجاد آشتی و صفا در جامعه.
6- سفارش به زندگی و تامین نیاز یتیمان.
7- سفارش به همسایه شایسته بودن.
8- سفارش به انس و عمل به قرآن.
9- سفارش به نماز.
10- سفارش به خانه خدا و حج.
11- سفارش به جهاد با مال و جان و زبان در راه خدا.
12- سفارش به صمیمیت و دوستی و پرهیز از قهر و کینه توزی.
13- سفارش به اینکه در قصاص ابن ملجم زیاده روی نشده، او را به یک ضربت بکشید که او بیش از یک ضربت نزده است.
14- سفارش به زکوة.
15- سفارش به رسیدگی به مشکل فقرا و محرومان.
16- سفارش به حمایت از ذریه پیامبر و دفاع از آنها.
17- سفارش به تکریم اصحاب شایسته پیامبر اکرم (ص) .
18- سفارش به برخورد شایسته با زنان.
19- سفارش به انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و اینکه پیامدترک آن بسیار وخیم است.
20- سفارش به توحید و دوری از شرک به هر نوع آن.
21- سفارش به برپایی سنت پیامبر (ص) .
22- سفارش به حریم نگهداری برای ذات تقدس ربوبی در آشکار و نهان.
23- سفارش به روزه که زکات بدن است.
24- سفارش به شرکت در مجالس ذکر و یاد خدا.
25- سفارش به گذشت.
26- سفارش به زندگی انسانی با مردم. (15)
اینها برخی از وصایای مولی علی (ع) چه به صورت جمعی و یا به صورت فردی در این مدت بوده است.
8- اندکی قبل از شهادت فرمود: مرگ برای من میهمان ناخوانده و ناشناس نیست، مثل من و مرگ، مثل لب تشنه ای است که بعد مدتها به آب برسد و همانند کسی است که گمشده ارزشمندی داشته باشد و بعد مدتها آن را بیابد. (16)
9- و سرانجام آخرین جمله ای را که فرمود و به دیدار خدا رفت این بود که: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله » این جملات را گفت و در شب جمعه 21 رمضان سال چهل هجرت جهان انسانیت را به داغ نشاند و به فراق ابدی خود مبتلا ساخت. (17)
گفتنی ها در این زمینه بسیار است و علی (ع) دریاست و ما قطره ای ناچیز!
قلم در برابر کوه فضائل و شخصی که بر شاخسار فضائل نشسته، اظهار عجز می کند و زبان حالش این است که:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
پس همان به، که قلم را واگذاریم و از روح بلند مولی (ع) استمداد کنیم که همه ما را پیرو شایسته اش قرار بدهد. آمین رب العالمین.
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغه، خطبه 156; بحارالانوار، ج 41، ص 7.
2. المعجم الکبیر، ج 2، ص 247.
3. تاریخ دمشق، ج 42، ص 549.
4. اسد الغابة، ج 4، ص 110; تاریخ دمشق، ج 42، ص 550; السیرة النبویة ابن هشام، ج 2، ص 249.
5. الارشاد، ج 1، ص 320; المناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 271.
6. الارشاد، ج 1، ص 16; اعلام الوری، ج 1، ص 310.
7. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج 7، ص 239.
8. بحارالانوار، ج 42، ص 288.
9. الامامة والسیاسة ج 1، ص 180.
10. انساب الاشراف، ج 3، ص 256; الامامة والسیاسة، ج 1، ص 181.
11. کشف الغمة، ج 2، ص 59.
12. نهج البلاغه، نامه 47; الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 435.
13. تاریخ طبری، ج 5، ص 145; الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 435.
14. مقاتل الطالبیین، ص 51; الاستیعاب، ج 2، ص 221.
15. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج 7، از صفحه 254 تا صفحه 263.
16. نهج البلاغه، نامه 23; بحارالانوار، ج 42، ص 254.
17. بحارالانوار، ج 42، ص 290.
منبع:حوزه نت
قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد
ايمان به جز ازعشق علي پايه ندارد
گفتم بروم سايه لطفش بنشينم
گفتا كه علي نور بود سايه ندارد .
رسالت، احساس تعهد و احساس مسئولیت در برابر یك آرمان است. رسالت نهج البلاغه در واقع تبیین رسالت انسانیت در چهره تاریخ بشریت است، زیرا از دغدغهها، آرمانها و احساس مسئولیت انسان كامل امام علی بن ابیطالب(ع) سرچشمه گرفته است. و امام علی(ع) برجستهترین شاگرد مكتب وحی پیامبر خاتم است و تا جایی به پیش میرود كه محمد آن آموزگار بزرگ تاریخ درباره او میگوید: آنچه را من میبینم تو میبینی و آنچه را من میشنوم میشنوی به جز آنكه تو پیامبر نیستی. و لذا رسالت نهج البلاغه منفك از رسالت قرآن كریم نیست و بلكه در تداوم راه و رسالت پیامبر است. به خصوص این كه ازمنبع عصمت نشأت گرفته و از اعتبار و جایگاه ممتازی برخوردار است. ولی نظر به این كه نهج البلاغه در شرایط زمانی متفاوت با عصر پیامبر، از روح علی تراوش كرده است ویژگیهای خاص خود را دارد.
از مهمترین ویژگیهای نهج البلاغه، رسالت جاویدان آن است، چرا كه مفاهیم ارزشمند علوی متناسب با نیازها و نیازمندیهای انسان در همه عصرها شكل گرفته و از زلال حقیقت جوشیده است. با وحی الهی در ارتباط و با تفسیر های نورانی علوم نبوی و نیز فطرت سالم انسانها هماهنگ است. چون مباحث نهج البلاغه با فطرت سالم انسانها هماهنگ است، به همین سبب كهنگی نمی پذیرد و چراغ راه رهروان حقیقت است .
رسالت چون نوعی احساس تعهد و مسئولیت در برابر یك آرمان است متقوم بر سه امر است؛ هدف و آرمان به عنوان غایت رسالت، موضوع و محتوای پیام و رسالت به عنوان راه وصول به هدف، و حامل رسالت و تعهد در برابر آرمان.
واضح است كه مخاطب پیام نهج البلاغه انسان است، فلذا حامل آن افراد و جامعه انسانی به خصوص جوامع مسلمان میباشند. هدف نیز روشن است ؛ امام علی(ع) بارها در بیانات مختلف تصریح میكنند: هدفی جز جلب رضایت خدا و وصول به مقام قرب حق ندارند. اگر او خدا را عبادت میكند برای آن است كه او را مستحق عبادت میداند، او به لقای پروردگار مشتاقتر از طفل به پستان مادر است، تحمل آتش برای او ممكن است ولی آنچه دغدغه اوست و غیر قابل تحمل مینماید فراق از معشوق است و اگر خلافت را میپذیرد برای خدا است (انی اریدكم لله). واضح است از چنین انسانی جز آنكه هدف در تمام كارهای او وصول به معشوق و جلب رضایت خداوند باشد هدفی دیگر متصور نیست.
امام علی(ع) میفرمايند: عبادالله! محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بندهای است كه خدا او را در شناخت و ساختن خودش یاری كند، آنگاه او لباسی از اندوه مقدس برتن، و پوشاكی از بیم بر خود پوشید و در نتیجه چراغ هدایت در دلش برافروخت و برای آن روز كه مانند مهمان بر او وارد میشود آماده گشت…
منبع:تبيان
در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی (علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن (علیه السلام) فرمود:به شیعیانی که جلوی درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی (علیه السلام) خطاب به آنان فرمود:قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سوالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.
یکی از سوال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایتی او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین میباشد. او ازامام پرسید شما فضیلت بیشتری دارید یاحضرت آدم؟ حضرت فرمود:خوب نیست که کسی ازخودش تعریف نماید(امام علی(علیه السلام) ص۳۶۹، اللمعة البیضاءص۲۲۰،شبهای پیشاور ص۴۷۴ تزکیه المرء لنفسه قبیح)لکن از این جهت که خدا فرموده است: نعمت های خدادای به خود را نقل کنید:{وَأَمّا بِنِمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث (ضحی(۹۳): ۱۱)} باید بگویم: من از حضرت آدم افضل ام، صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام.
منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هرکسی ازدنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسید شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟حضرت پاسخ داد:من از نوح افضل ام و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر،آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار.اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الاانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت را نفرین نکرده و کاملا صبر پیشه کردم.
ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند:در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود(۱) منظور امام این است که هرکس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسید:شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟ایشان پاسخ داد: من از ابراهیم افضل می باشم و دلیلش را در قرآن از زبان ابراهیم چنین می فرماید:{رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} پروردگارا چگونگی زنده کردن پرندگان را به من نشان ده خداوند فرمود:آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهد آن دلم آرام گیرد{(الغدیر،ج۱۰،ص۱۲۴)(شبهای پیشاور،ص۴۷۴ فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قذًی وَ فِی الحَلقِ شَجًا)} اما من گفتم: اگر کشف حجاب گردد پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد.(شرح الاسماء الحسنی،ج۱،ص۱۹۰،شبهای پیشاور،ص۴۷۵او کشف الغطاء ما ازددت یقیناً) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد.
در ادامه پرسش صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل ان را چنین فرمود: وقتی که خداوند او را مأموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون}خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند.
برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند(قصص (۲):۳۲) اما موقعی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.
این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است، چون هرکس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیشتری دارد و موسی کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمومنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود.
همچنین امام علی (علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: از خانه بیت المقدس بیرون آی، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه{(الامام علی(علیه السلام)ص۳۶۹)(اللمعلة البیضا، ص۲۲۱) (شبهای پیشاور،ص۴۷۶و۸۱۴ اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العباده لابیت الولادة)} به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من ـــ فاطمه بنت اسد ـــ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد وگفت: بارالها بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من درهمان خانه کعبه متولد شدم.بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس ـــ مکانی پایین تر از مکه ـــ نهی شد، ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه ـــ مکانی برتر بیت المقدس ـــ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است.
بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید،امام حنبل ، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله و علیه و آله)نقل نموده اند که فرمود: هرکس می خواهد به علم آدم نظر کند به علم علی توجه کند، هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی ابن ابیطالب(علیه السلام) نظر کند.{(کفایة الطالب،باب۳۳)(مسند احمد بن حنبل،فخر رازی در تفسیر آیه مباحله،محی الدین عربی ۱۷۲،یواقیب وجواهر،فصول المهمه،باب۴۰)} بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد.{(ینابع المودة لذویالقربی،ج،۲،صص۳۰۷ و ۸۰)(امام علی(علیه السلام)،ص ۳۰۱)(شبهای پیشاور،ص۴۷۷ فإن فیه تسعین خصلة من خصال الإنبیا جمعها الله فیه و لم یجمعها فی أحد غیره.)} البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید میفرماید:{وعَلَّمَ آدَمَ الأسماء کُلَّها} خداوند همه اسماء را به آدم آموخت(بقره(۲):۳۱) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه السلام) به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود:{إنَّ إبراهِیمَ لأوَّا هُ حَلیمٌ} به درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود.(توبه(۹):۱۴۹)
بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد.
بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابیطالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است(ینابیع المودّه باب۴۰ ـــ مناقب خوارزمی،کفایة)
از:اسنانيوز
هیچ كس غربت خونین تو را درك نكرد
عشق و آئین تو و دین تو را درك نكرد
گر چه بر مردم جاهل تو سلونی گفتی
یك نفر دیدهٔ حق بین تو را درك نكرد
بار برداشتی از دوش همه خلق و كسی
كوله بار غم و سنگین تو را درك نكرد
هر كه دلدادهٔ ایمان و ولای تو نشد
معنی مكتب و آئین تو را درك نكرد
همه دیدند كه خون دلت از فرقت ریخت
یك نفر محنت دیرین تو را درك نكرد
جز تو ای صبح سعادت به خدا هیچ كسی
لذت رفتن شیرین تو را درك نكرد
بعد پرپر شدنت ای گل ایثار، كسی
چمن غرق ریاحین تو را درك نكرد
ره به سرچشمه خورشید نیابد هرگز
هر كسی مصحف زرین تو را درك نكرد
جز تو كز حال «وفائی» همه دم با خبری
هیچ كس حالت مسكین تو را درك نكرد
شاعر : استاد سید هاشم وفایی