در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی (علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن (علیه السلام) فرمود:به شیعیانی که جلوی درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی (علیه السلام) خطاب به آنان فرمود:قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سوالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.
یکی از سوال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایتی او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین میباشد. او ازامام پرسید شما فضیلت بیشتری دارید یاحضرت آدم؟ حضرت فرمود:خوب نیست که کسی ازخودش تعریف نماید(امام علی(علیه السلام) ص۳۶۹، اللمعة البیضاءص۲۲۰،شبهای پیشاور ص۴۷۴ تزکیه المرء لنفسه قبیح)لکن از این جهت که خدا فرموده است: نعمت های خدادای به خود را نقل کنید:{وَأَمّا بِنِمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث (ضحی(۹۳): ۱۱)} باید بگویم: من از حضرت آدم افضل ام، صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام.
منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هرکسی ازدنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسید شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟حضرت پاسخ داد:من از نوح افضل ام و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر،آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار.اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الاانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت را نفرین نکرده و کاملا صبر پیشه کردم.
ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند:در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود(۱) منظور امام این است که هرکس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسید:شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟ایشان پاسخ داد: من از ابراهیم افضل می باشم و دلیلش را در قرآن از زبان ابراهیم چنین می فرماید:{رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} پروردگارا چگونگی زنده کردن پرندگان را به من نشان ده خداوند فرمود:آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهد آن دلم آرام گیرد{(الغدیر،ج۱۰،ص۱۲۴)(شبهای پیشاور،ص۴۷۴ فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قذًی وَ فِی الحَلقِ شَجًا)} اما من گفتم: اگر کشف حجاب گردد پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد.(شرح الاسماء الحسنی،ج۱،ص۱۹۰،شبهای پیشاور،ص۴۷۵او کشف الغطاء ما ازددت یقیناً) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد.
در ادامه پرسش صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل ان را چنین فرمود: وقتی که خداوند او را مأموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون}خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند.
برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند(قصص (۲):۳۲) اما موقعی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.
این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است، چون هرکس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیشتری دارد و موسی کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمومنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود.
همچنین امام علی (علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: از خانه بیت المقدس بیرون آی، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه{(الامام علی(علیه السلام)ص۳۶۹)(اللمعلة البیضا، ص۲۲۱) (شبهای پیشاور،ص۴۷۶و۸۱۴ اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العباده لابیت الولادة)} به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من ـــ فاطمه بنت اسد ـــ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد وگفت: بارالها بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من درهمان خانه کعبه متولد شدم.بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس ـــ مکانی پایین تر از مکه ـــ نهی شد، ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه ـــ مکانی برتر بیت المقدس ـــ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است.
بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید،امام حنبل ، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله و علیه و آله)نقل نموده اند که فرمود: هرکس می خواهد به علم آدم نظر کند به علم علی توجه کند، هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی ابن ابیطالب(علیه السلام) نظر کند.{(کفایة الطالب،باب۳۳)(مسند احمد بن حنبل،فخر رازی در تفسیر آیه مباحله،محی الدین عربی ۱۷۲،یواقیب وجواهر،فصول المهمه،باب۴۰)} بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد.{(ینابع المودة لذویالقربی،ج،۲،صص۳۰۷ و ۸۰)(امام علی(علیه السلام)،ص ۳۰۱)(شبهای پیشاور،ص۴۷۷ فإن فیه تسعین خصلة من خصال الإنبیا جمعها الله فیه و لم یجمعها فی أحد غیره.)} البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید میفرماید:{وعَلَّمَ آدَمَ الأسماء کُلَّها} خداوند همه اسماء را به آدم آموخت(بقره(۲):۳۱) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه السلام) به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود:{إنَّ إبراهِیمَ لأوَّا هُ حَلیمٌ} به درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود.(توبه(۹):۱۴۹)
بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد.
بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابیطالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است(ینابیع المودّه باب۴۰ ـــ مناقب خوارزمی،کفایة)
از:اسنانيوز
فرم در حال بارگذاری ...