مؤمنان!
دگر بار، رمضان مبارك فرا رسيده است؛ با شبهاي الهام بخش، روزهاي آموزنده و فضاي آكنده از شميم خاطرات و عبرت هايش كه مايۀ جديت و نظم است.
دگر بار، روزه مي گيريم، شب زندهداري مي كنيم، شعاير را دو چندان مي كنيم و سرانجام عيد را با شادماني و خشنودي جشن مي گيريم و پس از آن به زندگي عادي باز مي گرديم. بدين سان سال ها تكرار و بر حجم خاطرات افزوده مي شود.
اما بيم آن مي رود كه روزه به عادتي بي روح و شعاير آن به سنتهايي سرگرم كننده بدل و ماه رمضان از همۀ معاني اصيلي اش تهي شده باشد. با نگاهي سريع در مي يابيم كه اين مشكل، يعني مشكل و مسئلۀ روزه و رمضان، مسئلۀ همه عبادات و همۀ مناسبت هاست. اين آفت به همۀ عبادات و ايام راه يافته و اماكن مقدس و شعاير ديني و همۀ آموزههاي آسماني را در برگرفته است.
آيا نقش راهبري دين در هدايت آدمي به آخر رسيده است؟ و به آيين ها و خاطرات و تجمل بدل شده است؟ يا اينكه اساساً آموزههاي ديني براي تخدير آدمي آمدهاند و از آنجا كه سختي ها فرا گيريند اين آموزه ها نيز همۀ زندگي آدمي را فرا گرفتهاند. آيا اكنون كه آدمي بر بسياري از مشكلات و سختي هايش چيره گشته، بايد از نقش دين بكاهيم؟
مؤمنان!
بهتر است پيش از آنكه ديگران از ما بپرسند ما خود اين پرسش دشوار را از خود بكنيم. اما حقيقت اين است كه اين پرسش و پاسخ ها پيش تر مطرح شده اند، اما ما آن ها را ناديده گرفتيم، بر آن ها چشم پوشيديم و از سخن گفتن دربارۀ آن ها روي برتافتيم، تا با واقعيت دلهرهآور و تلخ روبه رو نشويم.
اي مؤمنان!
آيا در روزه هامان آثار روزه را مي بينيم؟ و در نمازمان عروج آن را؟ آيا در فطر و قربان معاني اين اعياد و كاركردشان را حس مي كنيم؟ آيا شعاير در ما فعل و انفعال و اماكن مقدس در ما اثر دارد؟
آيا در مسجد اقصي و كليساي قيامت آن معاني را كه بالقوه براي امتمان روشن بود، يافته ايم.
اين ها تجارب تلخ و دردآور ما در متن واقعيت تلخ و درد آور ماست. پس بار دگر با نگاهي واقع بينانه، همه جانبه و با شجاعت و بينش آموزه هاي دينمان را ارزيابي كنيم، شايد راهي نو بپيماييم و در آن ها زندگي بدميم، و از هستي خود به دين و آموزههاي والايش ببخشيم تا جايگاه رفيع و فراگير خود را باز يابد. بگذاريم دين ابعاد وجودي ما را فرا تر ببرد و كثرتمان را وحدت بخشد و تشتتمان را به همدلي بدل كند.
اي مؤمنان!
هرگاه انديشۀ ديني و آموزه هايش در همۀ ابعاد زندگيمان؛ در خانه، در بازار، در دفتر كار، و در عرصه هاي حيات ما حضور داشته باشد، هرگاه حصار ها را از احساس ديني در بند در عبادتگاه ها، برداريم، و بگذاريم اين احساس به كليت حياتمان راه يابد، به زندگيمان پا نهد، تا اختيار ما به دست او باشد و اثر گذارد و هدايت كند، هر گاه به او فرصت دهيم و نخواهيم كه با منزوي كردن او از نقشش بكاهيم و او را از ميان ببريم، تنها در اين صورت است كه آثار اين گنج گرانمايه را در زندگي و در ساختن تمدن خود مي بينيم.
مؤمنان!
روزۀ ماه رمضان و ديگر عبادات و شعاير ديني تنها فعاليتي جسماني نيستند، بلكه حركاتي سرچشمه گرفته از عقل و دل اند كه به قالب حس در مي آيند و با آن در مي آميزند، از همين رو هر گاه به دور از دخالت عقل و دل انجام گيرند، اعمالي خشك، كم رنگ و تقليدگونه اند كه ما را به خود مشغول مي كنند، ولي تأثيري نمي گذارند.
بر ماست تا در اين تجربۀ تازه و اين ماه مبارك و در روزهاش، عقل و دل را در كنار جسم فعال كنيم. بايد تفكر و تأمل كنيم، بايد عشق بورزيم و حساس باشيم. بايد اين عشق و آن تأمل را در متن روزۀ خود جاري سازيم.
پيامبر فرمودند: «تفكر ساعه خير من عباده سبعين سنه» (يك ساعت تفكر، بر تر از هفتاد سال عبادت است.) امام صادق نيز فرمودهاند: «هل الدين الا الحب؟» (آيا دين جز محبت است؟) اين چنين روزۀ زنده اي، سپر آتش است و يكي از اركان اسلام، مهماني خداوند است و تكريم انسان. قدر انسان است و قَدَر او. فقط در اين صورت است كه رمضان شرايط و فضايي را فراهم مي كند كه در آن انسان گرامي ساخته مي شود، انساني كه فاتح مكه است و پيروز بدر و سازندۀ تاريخ. اين چنين رمضاني ماه الفت و همدردي با ديگران و فصل فراموشي كينه ها و اتحاد صفوف است. ماه وحدت كلمه و وحدت دل ها و ماه رستاخيز دوبارۀ امت است.
اين گونه روزه داري ماه رمضان نخستين گام در ساختن امت و تاريخ است، تمريني براي جهاد و آمادگي براي نبرد است، آغاز بازگشت به سوي خداست، به سوي سرزمين مقدس خدا، به سوي قدس. اين وعدۀ حق خداوند است و خداوند از وعدهاش تخلف نمي كند. خداوند مي فرمايد: «ولينصرن اللَه من ينصره ان اللَّه لقوي عزيز الذين ان مكنا هم في الارض أقاموا الصلوة و آتو الزكاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنكر و للَه عاقبة الامور» (حج: ۴۰ و ۴۱)
منبع:پايگاه اطلاع رساني فرهنگ وشهادت
فرم در حال بارگذاری ...