در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی (علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن (علیه السلام) فرمود:به شیعیانی که جلوی درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دور آن حضرت جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی (علیه السلام) خطاب به آنان فرمود:قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سوالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.
یکی از سوال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایتی او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین میباشد. او ازامام پرسید شما فضیلت بیشتری دارید یاحضرت آدم؟ حضرت فرمود:خوب نیست که کسی ازخودش تعریف نماید(امام علی(علیه السلام) ص۳۶۹، اللمعة البیضاءص۲۲۰،شبهای پیشاور ص۴۷۴ تزکیه المرء لنفسه قبیح)لکن از این جهت که خدا فرموده است: نعمت های خدادای به خود را نقل کنید:{وَأَمّا بِنِمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث (ضحی(۹۳): ۱۱)} باید بگویم: من از حضرت آدم افضل ام، صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام.
منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هرکسی ازدنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند.
سپس صعصعه پرسید شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟حضرت پاسخ داد:من از نوح افضل ام و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر،آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار.اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الاانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت را نفرین نکرده و کاملا صبر پیشه کردم.
ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند:در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود(۱) منظور امام این است که هرکس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.
آنگاه صعصعه پرسید:شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟ایشان پاسخ داد: من از ابراهیم افضل می باشم و دلیلش را در قرآن از زبان ابراهیم چنین می فرماید:{رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} پروردگارا چگونگی زنده کردن پرندگان را به من نشان ده خداوند فرمود:آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهد آن دلم آرام گیرد{(الغدیر،ج۱۰،ص۱۲۴)(شبهای پیشاور،ص۴۷۴ فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قذًی وَ فِی الحَلقِ شَجًا)} اما من گفتم: اگر کشف حجاب گردد پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد.(شرح الاسماء الحسنی،ج۱،ص۱۹۰،شبهای پیشاور،ص۴۷۵او کشف الغطاء ما ازددت یقیناً) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد.
در ادامه پرسش صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل ان را چنین فرمود: وقتی که خداوند او را مأموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون}خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند.
برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند(قصص (۲):۳۲) اما موقعی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.
این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است، چون هرکس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیشتری دارد و موسی کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمومنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود.
همچنین امام علی (علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: از خانه بیت المقدس بیرون آی، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه{(الامام علی(علیه السلام)ص۳۶۹)(اللمعلة البیضا، ص۲۲۱) (شبهای پیشاور،ص۴۷۶و۸۱۴ اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العباده لابیت الولادة)} به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من ـــ فاطمه بنت اسد ـــ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد وگفت: بارالها بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من درهمان خانه کعبه متولد شدم.بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس ـــ مکانی پایین تر از مکه ـــ نهی شد، ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه ـــ مکانی برتر بیت المقدس ـــ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است.
بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید،امام حنبل ، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله و علیه و آله)نقل نموده اند که فرمود: هرکس می خواهد به علم آدم نظر کند به علم علی توجه کند، هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی ابن ابیطالب(علیه السلام) نظر کند.{(کفایة الطالب،باب۳۳)(مسند احمد بن حنبل،فخر رازی در تفسیر آیه مباحله،محی الدین عربی ۱۷۲،یواقیب وجواهر،فصول المهمه،باب۴۰)} بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد.{(ینابع المودة لذویالقربی،ج،۲،صص۳۰۷ و ۸۰)(امام علی(علیه السلام)،ص ۳۰۱)(شبهای پیشاور،ص۴۷۷ فإن فیه تسعین خصلة من خصال الإنبیا جمعها الله فیه و لم یجمعها فی أحد غیره.)} البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید میفرماید:{وعَلَّمَ آدَمَ الأسماء کُلَّها} خداوند همه اسماء را به آدم آموخت(بقره(۲):۳۱) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه السلام) به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود:{إنَّ إبراهِیمَ لأوَّا هُ حَلیمٌ} به درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود.(توبه(۹):۱۴۹)
بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد.
بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابیطالب(علیه السلام) آمده برای هیچ یک از صحابه نیامده است(ینابیع المودّه باب۴۰ ـــ مناقب خوارزمی،کفایة)
از:اسنانيوز
محورهای بحث در ماه مبارک رمضان
1 - حقیقت رمضان، روزه و قرآن
در روزهای اول لازم است پیرامون حقیقت رمضان، روزه و قرآن کریم چند جلسه ای سخنرانی شود. چون مردم منتظر و مشتاق شنیدن مطالبی در این موضوعات هستند.
2 - مطالب مورد نیاز مخاطب
پس از بیان موضوعات و مطالب اولیه، براساس نیازسنجی به عمل آمده توسط خطیب در مورد مخاطبان خود، موضوعات ضروری و مورد نیاز مخاطبان انتخاب شده و براساس آن جلسات سخنرانی اداره می شود. این موضوعات می تواند شامل گناه شناسی، مضرات گناه و…. باشد.
3 - هفته ولایت
هفته ولایت شامل روزهای حد فاصل ولادت امام حسن علیه السلام تا بعد از شب های قدر است و خوب است در این روزها از شخصیت معصومین علیهم السلام، برکات انس با ولایت، صفات شیعیان مولی علی علیه السلام، ویژگی های شب های قدر و … سخن گفته شود.
4 - شب و روز جمعه
بنده معتقدم باید به عنوان دستورالعمل از طرف مراجع و مسؤولین امر تبلیغ، از مبلغین بزرگوار تعهد گرفته شود که در شبانه روز جمعه پیرامون آقا امام زمان علیه السلام و وظایف منتظرین صحبت کنند - که در این صورت، برکات آن را بلافاصله مشاهده خواهند کرد. - این حداقل احترام به آن حضرت است.
5 - بحث احکام
در همه منبرها باید به نوعی بحث احکام شرعی مطرح شود. بنده 40 سال است که منبر می روم و سعی کرده ام هیچ وقت منبر بدون بیان یک مساله شرعی نروم. اگر زمانی فراموش کنم و مساله نگویم، واقعا ناراحت می شوم.
پانزده سال پیش در یک مجلس رسمی بزرگ که اکثرا فرهنگیان حضور داشتند، من مساله نگفتم. شب در خواب دیدم که کسی به من گفت: دیشب منبر شما خوب بود ولی حیف که مساله نداشت. چون این خواب علائم رحمانی داشت، همیشه رعایت می کنم و در منبر مساله می گویم.
دو نکته قابل توجه:
1 - مبلغان گرامی سعی کنند در دعاهای خود، حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را فراموش نکنند. اول برای او دعا کنند و بعد برای خود و مسلمین نه این که اول خواسته های خود را مطرح کنیم و بعد برای آن حضرت دعا کنیم.
در حاشیه مفاتیح الجنان در باب آداب دعا آمده است که یکی از آداب دعا این است که انسان اول حوائج امام زمان علیه السلام را بخواهد و بعد حوائج خودش را.
در کتاب مکیال المکارم آمده است که آن حضرت فرمودند: من به دو شرط برای شما دعا می کنم: اول این که شما برای من دعا کنید، و دوم این که به یاد مصائب جدم حسین علیه السلام باشید.
2 - مبلغان ارجمند در سفر تبلیغی ماه مبارک رمضان حتما کتاب های «سفینة البحار» از مرحوم محدث قمی و «عروة الوثقی » که محشی به حاشیه مراجع جدید باشد را برای استفاده در تبلیغ، همراه داشته باشند.
منبع:حوزه نت
هیچ كس غربت خونین تو را درك نكرد
عشق و آئین تو و دین تو را درك نكرد
گر چه بر مردم جاهل تو سلونی گفتی
یك نفر دیدهٔ حق بین تو را درك نكرد
بار برداشتی از دوش همه خلق و كسی
كوله بار غم و سنگین تو را درك نكرد
هر كه دلدادهٔ ایمان و ولای تو نشد
معنی مكتب و آئین تو را درك نكرد
همه دیدند كه خون دلت از فرقت ریخت
یك نفر محنت دیرین تو را درك نكرد
جز تو ای صبح سعادت به خدا هیچ كسی
لذت رفتن شیرین تو را درك نكرد
بعد پرپر شدنت ای گل ایثار، كسی
چمن غرق ریاحین تو را درك نكرد
ره به سرچشمه خورشید نیابد هرگز
هر كسی مصحف زرین تو را درك نكرد
جز تو كز حال «وفائی» همه دم با خبری
هیچ كس حالت مسكین تو را درك نكرد
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
بسم الله الرحمن الرحیم
******************
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّكینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین.
خدایا بگشا برایم در آن درهاى بهشت و ببند برایم درهاى آتش دوزخ را و توفیقم ده در آن براى تلاوت قرآن اى نازلكننده آرامش در دلهاى مؤمنان.
تکنولوژی دنیای مجازی بیشترین کارایی را در حوزه تبلیغ دارد اگر نگاهی به فناوری اطلاعات داشته باشیم، خواهید دید، که همه ارکان آن وابسته به تبلیغ است، اما متأسفانه ما نتوانستیم آن طور که شایسته است از این تکنولوژی استفاده کنیم.
تکنولوژی می تواند کل حوزه علمیه و تبلیغات را تحت تأثیر قرار دهد، اما نکته مهم و اساسی در تبلیغ این است که مخاطب ما مخاطب همیشگی نیست، مخاطب، هر روز در حال تغییر و داینامیک است و یک حالت استاتیک و ثابت نیست که بتوانیم برای او برنامه ریزی کنیم و نقشه بکشیم و لذا همان گونه که ما تغییر می کنیم او هم در حال تغییر است.
شاید برخی فکر کنند که تکنولوژی نقشی در تبلیغ ندارد در حالی که این گونه نیست؛ البته ما نمی توانیم در محتوای علوم دینی و علم فیزیک در دانشگاه تغییر بدهیم و فرمول و یا قانونی را که نمی خواهیم عوض کنیم. در مورد تکنولوژی آینده تبلیغ نیز باید گفت که دنیا در حال تغییر است و نمی شود از این تغییرات به سادگی گذشت؛ زیرا اگر از آن غافل شویم بعدا نمی توانیم به آن برسیم و قطعا این تأخیر، دارای پیامدهایی، بخصوص در حوزه تبلیغ خواهد بود، که خطر آن فوق العاده زیاد است و نمی توانیم آن را رها کنیم و حتما باید به دنبال آن برویم. حال سؤال اساسی این است که تأثیر فناوری اطلاعات در مسیر تبلیغات نیز و اندیشه های نو در مدیریت تبلیغات چیست؟ ما به فرض اینکه باور کردیم که این تغییرات صورت گرفته است، آیا این تغییر، در مدیریت تبلیغات دینی کافی است؟ جایگاه و وظیفه مدیرانِ تبلیغی در شبکه های اجتماعی چیست؟ ما باید مدیریت مان بر اساس شبکه های مجازی بوده و در مورد راهکارهای اصلاح الگوی تبلیغات فکر و اندیشه کنیم که قدم اول تغییر در تبلیغات سنتی است.
منظور از سنت، روش ها و متدهاست، نه محتوا؛ زیرا محتوا از قرآن و سنت گرفته شده و بسیار غنی است، اما بحث در مورد چگونگی استفاده است؛ زیرا بخش اعظمی از خدمات تبلیغیِ حوزه های دینی به صورت سنتی است و این در حالی است که همه چیز؛ اعم از دولت، روستا، شهر، اقتصاد و غیره، الکترونیکی شده و به طور طبیعی می طلبد که مجموعه تبلیغاتمان هم به صورت الکترونیک انجام شود. در حدود 200 سال قبل، تبلیغات به صورت یک به یک بود؛ یعنی یک نفر از یک جا بلند می شد و برای تبلیغ یک نفر دیگر به جاهای دور دست می رفت و با او حرف می زد تا راه تبلیغ را به دست بیاورد، اما بعدها به صورت گروهی شد. ولی الآن هر شخصی می تواند با یک دستگاه کامپیوتر، در مقابل همه ادیان قرار گیرد و هر نوع دینی را تبلیغ کند؛ زیرا این شخص با دنیایی از اطلاعات مواجه است که اگر بخواهد مسلمان بماند، باید بتواند از این حجم بزرگ اطلاعات، آن اطلاعات شما را جدا کند. الآن یک کارگر هم دارای گوشی همراه است، که آن گوشی حاوی اطلاعات فراوانی است. این فرد کارگر به علاوه اطلاعاتی که دارد دوست دارد که شما هم روایتی را برای او بفرستید. در هر صورت، به نظر من در آینده، مسیر توسعه تبلیغات از مسیر فناوری اطلاعات خواهد گذشت، که اگر شما کامپیوتر، اینترنت و کاربردهای فناوری اطلاعات را فراموش کنید، این کار پیامدهای بدی را به همراه خواهد داشت. الآن در تجارت الکتریکی باید به این سمت برویم که قوانین اسلامی تجارت را براساس آن بنویسیم. تجارت الکترونیکی، یعنی خرید و فروش با همه دنیا. الآن در دنیا دیگر ساختمان اداری نمی سازند، بلکه ساختمان ها را کوچک تر و آنها را مجازی می کنند، به گونه ای که به فرض اگر کامپیوتر شما ضعیف تر از مرکز تهران باشد، می توانید با یک کلید از کامپیوتر تهران استفاده کنید، که در این صورت فکر می کنید که پشت کامپیوتر قوی تر نشسته اید. این کار یعنی اینکه شما در آینده و به مرور زمان در مراکزتان توسعه فیزیکی نمی خواهید و باید به سمت توسعه دانایی بروید و محتوای تان را قوی کنید. باید برای پیدا کردن مسیر بهتر، جستجو کنیم. مسیر بهتر می تواند این باشد که به جای فرستادن مثلا 10 هزار نفر به روستاها؛ چند نفر را به دنیای مجازی بفرستیم، چند نفر را به فیس بوک که شش میلیون ایرانی در آنجاست بفرستیم.
حال سؤال این است که حوزه های علمیه چقدر در این زمینه ها کار کرده اند، چند تا فیلم ساخته اند تا در یوتیوپ بگذارند تا آن نیروی جوانی که به مسجد نمی آید بتواند از آن استفاده کند؟ وقتی نگاه می کنیم می بینیم چیزی نداریم. پس باید یک نگاه جدید و یک مدیریت جدید در حوزه های کاری متفاوت داشته باشیم. گروهی هستند که در حوزه مغز متفکرند، لذا لازم نیست که آنها پای کامپیوتر بنشینند باید با مدیریت صحیح، جایگاه مراجع، جایگاه دیگر بزرگان و نیز گروه های مجازی و گروه های حقیقی تعیین شود و بالاخره حالت گذر را حل کنیم.
مسئله مهم دیگر، جایگاه مسجد در یک گروه و در یک گره در شبکه مساجد است. مثلا اگر مسجدی به شبکه وصل نیست، همین الآن با یک کلید یک پیامی را به آن برسانید و حتی یک موضوع مهم را در آنِ واحد به تمام مساجد ایران برسانید. این امور هزینه ای ندارند؛ زیرا اکثر مساجد دارای کامپیوتر هستند و یا حداقل امام جماعت دارای تلفن همراه است. در آینده نزدیک شهر الکترونیک ما، یک وب سایت است که اگر شما بخواهید دارو بخرید می توانید از همین جا دارو خریداری کنید و یا از همین جا به دادگستری شکایت کنید. بنابراین توقع ما از یک عالم دینی و از یک حوزه دینی این است که اگر کسی سؤالی دارد سریع بتواند پاسخ آن را بگیرد. البته این امور چیزهایی نیست که زود از بین برود، بلکه به مرور زمان از بین خواهد رفت، ولی اگر شما بخواهید برنامه ریزی کنید باید با واقعیت های دنیای مجازی آشنا شوید و با همفکری راهی را پیدا کنید تا اصول دینی و اخلاقی دوام پیدا کند. پس برای شکل ظاهری باید یک وب سایت درست کنید تا در آن به همه سؤالات جواب داده شود، که در چنین شرایطی همه سازمان ها در حدّ یک صفحه «وب» خواهند شد (البته پشت صحنه باید خیلی کار شود تا قوی شود) که نخبگان دینی باید ترجمان شفاف، روشن، همراه با مثال های مناسب با زمان باشند. بنده وقتی به مسجد می روم، انتظارم از یک روحانی این است که متناسب با زمان برای من مثال بیاورد، روایت را عوض نکند، بلکه همان روایت را با مثال های روز برای من توضیح دهد. اکنون سؤال این است که چگونه می توان به این فهم دست یافت؟ پاسخ این است که باید استفاده از ابزارهای مدرن و فن آوری بالا در خدمت قرآن باشد تا بتوانیم روش های مستقیم و غیر مستقیم را توسعه بدهیم. اینترنت یعنی تبلیغ، همه چیز یعنی تبلیغ. دین یعنی تبلیغ. بنابراین وظیفه ما این است که بهترین امکانات فناوری و اطلاعات را به خدمت بگیریم و سرعت کارمان را زیاد کنیم و در انتشار پیام مان مداومت داشته و پشت سر هم دیگر باشد. مخاطبان مان را فقط ایرانی نبینیم. اگر به اینترنت رفتیم جهان را ببینیم، که این کار هزینه هم ندارد. اگر می خواهیم الگو بدهیم باید براساس نیازهای آینده الگو بدهیم، که شما باید این مسئله را جزو کارتان قرار دهید. به عنوان مثال مهمترین اصلاح الگوی مصرف زمان است که، کمترین ارزش را برای آن قائل هستیم و آن را در صف و راه و بی راه تلف می کنیم. الآن یکی از دلائل موفقیت کشورهای توسعه یافته، مهندسی زمان است که ما آن را رعایت نمی کنیم، اگر آن را رعایت کنیم وقت زیادی پیدا می کنیم تا دانایی مان را بالا ببریم که به تبع آن در زندگی هم ارتقاء پیدا می کنیم. من به شما اطمینان می دهم که ورود ما به دنیای مجازی باعث توسعه دین می شود، نه اینکه محدودیت ایجاد کند. ما که مسئول توسعه هستیم، خود ما مانع توسعه شده ایم. اگر می خواهیم حوزه دینی تقویت شود، مجبوریم در این حوزه ها کار کنیم و فناوری های جدید را به خدمت بگیریم. الآن وقت طلبه ها به چیزهایی گرفته می شود که لازم نیست وقتش را در آنها صرف کند، بلکه می تواند با استفاده از فناوری های جدید آن وقت را به یک فرصت برای افزودن به دانایی خود تبدیل کند. الآن زندگی دوم در دنیا، زندگی در فضای مجازی است. امروز دنیا به هم متصل است. طلاب هم باید به دنیای مجازی بروند و مشکلات را ببینند و روی آن ها کار کنند. مهمترین توقعی که از شما می رود این است که ریسک پذیر باشید و خدا را در نظر بگیرید و به جلو حرکت کنید و با فکر کار کنید. مهم این است که ما اعتماد به نفس مان را از دست ندهیم و باعث نشود که ارزش درونی مان را از دست بدهیم.
پی نوشت ها:
*. سخنرانی فوق در مرکز همایش دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و به همت معاونت اعزام و تبلیغ برای مبلّغین اعازمی ماه مبارک رمضان صورت گرفته است.
*. دکتر علی اکبر جلالی، دارای فوق دکترای برق، استاد دانشگاه علم و صنعت ایران و نیز دانشگاه ویرجینیای غربی آمریکا است.
منبع:سايت حوزه نت