همه آنهائی که در ماه های آذر و دی درجنوب بوده اند می دانند که چه سرمای استخوان سوزی دارد ؛ چه برسد به آموزش غواصی و شنا در آن ماهها ,او با آن جثه کوچک و لاغرش هم پای بقیه افراد آموزش غواصی را انجام می داد بعضی مواقع شبها ساعت ۱۱ یا ۱۲ همه را که از فرط خستگی خوابیده بودند بیدار می کردیم وبرای آشنائی با آب در شب و شنا و غواصی توی آب می بردیم و به حاج آقا می گفتیم او میتواند توی آب نرود ولی نمی پذیرفت ,
آموزش در آن سرمای طاقت فرسا باعث شده بود تمامی بچه ها مشکل جسمی پیدا کرده ,و مریض شده بودند که ناچار شدیم یک روز تمرین را تعطیل کرده و دکتر به محل آموزش (سد گتوند)آوردیم و همه را معاینه کرد و حاج آقا هم در تمامی آموزشها شرکت می کرد بدون اینکه ابراز خستگی کند.
نزدیک عملیات کربلای ۴ بود فکر می کنم ۲۷ آذر بود همه را به روستای ابو شانک در اروند کنار بردیم با آبراه های زیاد و روبروی شهر فاو و ما می بایست آموزش عبور از اروند رود را در دستور کار میگذاشتیم.
کار با جدیت شروع شد به هر کس اسلحه ای متناسب جثه و قدرتش میدادیم و یا هر کس می توانست اسلحه مورد نظر خودش را انتخاب کند , در آن موقع متوجه شدم حاج آقا عبای نیا آر پی جی برداشته و با آن تمرین می کند ,با خودم گفتم کمی تمرین می کند و وقتی کار با ار پی جی را مشکل ببیند آن را عوض میکند و اسلحه ای سبک بر می دارد.
بچه های دیگر آمدند و گفتند حاجی یک فکری برای حاج آقا بکنید و سلاح سبکتری به او بدهید , بعد از تمرین آن روز او را صدا کردم دوتائی در جاده خاکی کنار آبراه ابو شانک قدم زدیم, به او گفتم حاج آقا غواصی توی آب اروند دشوار است و باید تا جائی که می توانید از اسلحه سبک استفاده کنید تا بهتر بتوانید فین (کفشهای غواصی)بزنید و ار پی جی برای شما سنگین است ؛ بهتر است کلاش بردارید او قبول نکرد ,گفتم حاج آقا شما توانائی برداشتن آرپی جی و غواصی کردن در اروند را ندارید ؛ خسته می شوید و نمی توانید ادامه بدهید.
او مکثی کرد و رو به من کرد گفت: حاج کریم آرپی جی مرا خسته نمی کند بلکه من آرپی جی را خسته مکنم .
و مرا همین طور بحالت مات و مبهوتی که از گفتار او منگ شده و زبانم قفل شده بود رها کرد رفت .
او با همان اسلحه تمرین کرد و در عملیات شرکت کرد و در حالی که مشغول شلیک آرپی جی از میان معبر دشمن بسمت سنگر تیربار آنها بود تیری به پیشانی نورانیش خورد و در همان موقع به دیدار معبودش شتافت.
منبع:غرب ايران
فرم در حال بارگذاری ...